http://shabzade7.ParsiBlog.com
شخصی به خدا گفت: وقتی که سرنوشت را نوشتی پس چرا دعا کنم؟! خدا در جوابش گفت:از کجا میدانی که چه نوشتم؟ شاید نوشته باشم، هر آنچه دعا کند...
| ||
/ غصه هم خواهد رفت ،آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ، لحظه را در یابیم ، باور روز برای گذر از شب کافیست -- یار تنهایی من با من گفت: هر کجا لرزیدی، از سفرترسیدی، تو بگو از ته دل، من خدا را دارم... من خدا رادار
گر بیفروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست [ شنبه 92/2/28 ] [ 2:58 عصر ] [ ماندانا ]
[ نظرات () ]
|
|
|