http://shabzade7.ParsiBlog.com
شخصی به خدا گفت: وقتی که سرنوشت را نوشتی پس چرا دعا کنم؟! خدا در جوابش گفت:از کجا میدانی که چه نوشتم؟ شاید نوشته باشم، هر آنچه دعا کند...
| ||
A wise man once sat in the audience & cracked a joke.
All laughed like crazy. After a moment he cracked the same joke again and a little less people laughed this time. He cracked the same joke again & again, When there was no laughter in the crowd, he smiled and said "When u can"t laugh on the same joke again & again, then why do u keep crying over the same thing over and over again. یه مرد باهوش برای حضار جوک تعریف کرد ، حضار دیوانه وار خندیدند . بعد از چند لحظه دوباره همون جوک رو تعریف کرد . عده کمی از حضار دوباره خندیدند . دوباره و دوباره همون جوک رو تعریف کرد . زمانی که دیگه هیچیک از حضار نخندید او لبخند زد و گفت :
وقتی که نمی تونید به یک جوک بارها بخندید ؛ چطور برای یه مسئله بارها و بارها گریه می کنید .... !!!!!
[ جمعه 92/2/20 ] [ 9:52 عصر ] [ ماندانا ]
[ نظرات () ]
|
|
|