http://shabzade7.ParsiBlog.com
شخصی به خدا گفت: وقتی که سرنوشت را نوشتی پس چرا دعا کنم؟! خدا در جوابش گفت:از کجا میدانی که چه نوشتم؟ شاید نوشته باشم، هر آنچه دعا کند...
| ||
یادداشتی از طرف خدا به: شما تاریخ : امروز از: رئیس موضوع : خودت عطف به : زندگی من خدا هستم. امروز من همه مشکلاتت را اداره می کنم . لطفا به خاطر داشته باش که من به کمک تو نیاز ندارم. اگر در زندگی وضعیتی برایت پیش آید که قادر به اداره کردن آن نیستی برای رفع کردن آن تلاش نکن . آن را در صندوق ( چیزی برای خدا تا انجام دهد ) بگذار . همه چیز انجام خواهد شد ولی در زمان مورد نظر من ، نه تو . وقتی که مطلبی را در صندوق من گذاشتی ، همواره با اضطراب دنبال (پیگیری) نکن . در عوض روی تمام چیزهای عالی و شگفت انگیزی که الان در زندگی ات وجود دارد تمرکز کن . ناامید نشو ، توی دنیا مردمی هستند که رانندگی برای آنها یک امتیاز بزرگ است. شاید یک روز بد در محل کارت داشته باشی : به مردی فکر کن که سال هاست بیکار است و شغلی ندارد، ممکنه غصه زودگذر بودن تعطیلات آخر هفته را بخوری : به زنی فکر کن که با تنگدستی وحشتناکی روزی دوازده ساعت ، هفت روز هفته را کار می کند تا فقط شکم فرزندانش را سیر کند. وقتی که روابط تو رو به تیرگی و بدی می گذارد و دچار یاس می شوی : به انسانی فکر کن که هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشیده وقتی ماشینت خراب می شود و تو مجبوری برای یافتن کمک کیلومترها پیاده بروی : به معلولی فکر کن که دوست دارد یک بار فرصت راه رفتن داشته باشد. ممکنه احساس بیهودگی کنی و فکر کنی که اصلا برای چی زندگی می کنی و بپرسی هدف من چیه ؟ شکر گذار باش . در اینجا کسانی هستند که عمرشان آن قدر کوتاه بوده که فرصت کافی برای زندگی کردن نداشتند، وقتی متوجه موهات که تازه خاکستری شده در آینه می شی : به بیمار سرطانی فکر کن که آرزو دارد کاش مویی داشت تا به آن رسیدگی کند [ پنج شنبه 92/3/2 ] [ 4:24 عصر ] [ ماندانا ]
[ نظرات () ]
|
|
|