سفارش تبلیغ
onUnload="window.alert('ممنون از بازدیدتون');">
سفارش تبلیغ
http://shabzade7.ParsiBlog.com
شخصی به خدا گفت: وقتی که سرنوشت را نوشتی پس چرا دعا کنم؟! خدا در جوابش گفت:از کجا میدانی که چه نوشتم؟ شاید نوشته باشم، هر آنچه دعا کند... 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

لینک های مفید


چهره زیبایی داره اما حس میکنم یه غمی هم پشت این چهره زیبا پنهانه...




[ یکشنبه 92/2/29 ] [ 2:22 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]

dandan

یکی از بهترین روش‌ها برای تسکین درد دندان در مواقع اورژانسی استفاده از ترکیبی از عسل و پودر دارچین است.

 

برای تهیه این مخلوط کافی است یک قاشق چای‌خوری پودر نرم شده دارچین را با 3 قاشق چای‌خوری عسل مخلوط کنید و آن را روی دندان و لثه خود بمالید.

 

در صورتی که از این مرهم سه‌بار در روز استفاده کنید درد دندان به‌طور کامل از بین می‌رود


[ شنبه 92/2/28 ] [ 3:22 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]
[ شنبه 92/2/28 ] [ 3:10 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]


: غصه هم خواهد رفت ، به حباب لب یک رود قسم وبه کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت


/ غصه هم خواهد رفت  ،آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ، لحظه را در یابیم ، باور روز برای گذر از شب کافیست


-- یار تنهایی من با من گفت: هر کجا لرزیدی، از سفرترسیدی، تو بگو از ته دل، من خدا را دارم... من خدا رادار


: آری، آری، زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست


گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست


[ شنبه 92/2/28 ] [ 2:58 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]
[ شنبه 92/2/28 ] [ 2:45 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]

یک داستان کوتاه از لئون تولستوی تقدیم به شما مارشالیهای گل

 

پیرمرد ثروتمندی در بستر مرگ بود.

تمام زندگی او بر محور پول چرخیده بود و حالا که عمرش به پایان می‌رسید با خود فکر کرد، بد نیست در آن دنیا چند روبل (روبل واحد پول روسیه) در دست داشته باشد.

بنابراین از پسران خود خواست که یک کیسه روبل در تابوتش قرار دهند.

فرزندانش هم این درخواست او را برآورده کردند.

وقتی به آن دنیا رسید، میزی بزرگ دید که انواع نوشیدنی‌ها و خوردنی‌ها مانند کوپه درجه یک قطار روی آن چیده شده بود.

با خوشحالی به کیس? پول خود نگاه کرد و به میز نزدیک شد.

هر چیز که در آنجا بود،‌ فقط یک کوپک (پول خرد روسیه) قیمت داشت.

از رولت خوشمزه تا ماهی‌های ساردین تازه و نوشیدنیهای متنوع...!

مرد با خود فکر کرد: چه ارزان. اینجا همه چیز بسیار ارزان است.

بعد می‌خواست یک بشقاب پر از غذاهای عالی سفارش دهد.

هنگامی که مرد پشت پیشخوان از او پرسید آیا پول دارد، یک سک? پنج روبلی را بالا گرفت.

ولی مرد با ترشرویی گفت: متأسفم! ما در اینجا فقط کوپک قبول می‌کنیم!

همان طور که می‌توان پیش‌بینی کرد،‌ مرد ثروتمند در این بین بسیار گرسنه و تشنه شده بود، پس به خواب پسرانش رفت و به آنها دستور داد جای روبل، مقدار کوپک در گور او قرار دهند.

همین اتفاق هم افتاد و مرد با خوشحالی به سوی پیشخوان رفت، اما وقتی می‌خواست یک مشت کوپک به فروشنده بدهد، وی خندان و در عین حال با قاطعیت گفت: این طور که متوجه می‌شوم، شما آن پایین چیز زیادی یاد نگرفته‌اید.

ما در اینجا کوپک‌هایی را قبول نمی‌کنیم که درآمد شما بوده است، بلکه فقط کوپک‌هایی را می‌پذیریم که شما هدیه کرده‌اید...


سخن روز :برنده می گوید مشکل است اما ممکن ، و بازنده می گوید ممکن است ، اما مشکل . . .

 

 


 

 

 

 

 


[ شنبه 92/2/28 ] [ 2:42 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]


 

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

 گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net



گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


 


[ شنبه 92/2/28 ] [ 2:30 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]

عمر ادما عین این یخهاس پس قدر زندگی و دوستی ها رو بدونید

 

 


[ جمعه 92/2/27 ] [ 7:32 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]


[ جمعه 92/2/27 ] [ 7:30 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]

گروه اینترنتی دشت آرزوها | dashte-arezoha yahoo group

 
 
 
 
 
یکی از اساتید دانشگاه خاطره جالبی را که مربوط به سالها پیش بود نقل میکرد:

"چندین سال قبل برای تحصیل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ایالات متحده شده بودم،
  
سه چهار ماه از شروع سال تحصیلی گذشته بود که یک کار گروهی برای دانشجویان تعیین

شد که در گروه های پنج شش نفری با برنامه زمانی مشخصی باید انجام میشد.

دقیقا یادمه از دختر آمریکایی که درست توی نیمکت بغلیم مینشست و اسمش کاترینا بود پرسیدم که برای این کار گروهی تصمیمش چیه؟

گفت اول باید برنامه زمانی رو ببینه، ظاهرا برنامه دست یکی از دانشجوها به اسم فیلیپ بود.

پرسیدم فیلیپ رو میشناسی؟

کاترینا گفت آره، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه!

گفتم نمیدونم کیو میگی!

گفت همون پسر خوش تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه!

گفتم نمیدونم منظورت کیه؟

گفت همون پسری که کیف وکفشش همیشه ست هست باهم!

بازم نفهمیدم منظورش کی بود!

اونجا بود که کاترینا تون صداشو یکم پایین آورد و گفت فیلیپ دیگه، همون پسر مهربونی

که روی ویلچیر میشینه...

این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر،

آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی های منفی و نقص ها چشم

پوشی کنه...

چقدر خوبه مثبت دیدن...

یک لحظه خودمو جای کاترینا گذاشتم ، اگر از من در مورد فیلیپ میپرسیدن و فیلیپو

میشناختم، چی میگفتم؟

حتما سریع میگفتم همون معلوله دیگه!!

وقتی نگاه کاترینا رو با دید خودم مقایسه کردم خیلی خجالت کشیدم...

شما چی فکر میکنید؟

چقد عالی میشه اگه ویژگی های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص هاشون چشم پوشی کنیم


 


[ جمعه 92/2/27 ] [ 4:34 عصر ] [ ماندانا ] [ نظرات () ]

درباره وبلاگ

علاقه مند به طبیعت سفر هنر و ادبیات
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 86367